شریعتی در میان زلزله‌زدگان کاخک گناباد در سال ۱۳۴۷
شریعتی در میان زلزله‌زدگان کاخک گناباد در سال ۱۳۴۷
در ۹ شهریور ۱۳۴۷، زلزله شدیدی جنوب و شرق خراسان را تکان داد و ضمن نابودی پانصد روستا، در شهرهای گناباد (کاخک) و قاین و بیرجند (خضری و دشت بیاض) صد‌ها کشته بر جای گذاشت.

در ۹ شهریور ۱۳۴۷، زلزله شدیدی جنوب و شرق خراسان را تکان داد و ضمن نابودی پانصد روستا، در شهرهای گناباد (کاخک) و قاین و بیرجند (خضری و دشت بیاض) صد‌ها کشته بر جای گذاشت. از طرف دانشکدهٔ ادبیات، گروهی به سرپرستی سهامی، نیک‌گهر و زمردیان جهت تهیه گزارشی از وضعیت زلزله‌زدگان، عازم منطقه شدند. #شریعتی هم که از سوی دانشجویان برای شرکت در عملیات امدادرسانی دعوت شده بود، با کمال میل پذیرفت؛ و همراه گروه مزبور به مناطق زلزله‌زده رفت.

 

هدف از این سفر برآورد میزان ویرانی، نیازهای قربانیان، کمیت و کیفیت عملیات امدادرسانی و بالاخره، تهیه گزارشی در مورد فاجعه و اقدامات لازم بود. به گفتهٔ شریعتی، تنها امکانات گروه خودکار و کاغذ بود. شریعتی در نوشته‌های خود، از ناتوانی و درماندگی گروه در مقابل وسعت و عظمت فاجعه تصویری زنده و ملموس ترسیم کرده است. نبود تجهیزات امدادی و فریاد و شیون مردم، آنان را مجبور کرده بود دوشادوش روستاییان تکه‌های سنگ و آجر را کنار بزنند و مجروحان و کشته‌شدگان را با دست خالی از زیر آوار بیرون بکشند. …

 

…پس از بازگشت به مشهد، شریعتی و سهامی تصمیم گرفتند برنامه امدادرسانی به قربانیان زلزله را سازماندهی کنند. آن دو از طریق دکتر رجایی بخارایی، رییس وقت دانشکده ادبیات، موفق شدند از کمک‌های دانشگاه بهره‌مند شوند. قرار شد سهامی از پایگاه امدادرسانی گریمنج، در منطقهٔ زلزله‌زده، کمک‌های ارسالی را میان قربانیان زلزله توزیع کند و شریعتی کمک‌های جمع‌آوری شده را از مشهد به آنجا بفرستد.

 

چون هنوز سال تحصیلی ۱۳۴۷ آغاز نشده بود، از ساختمان‌های دانشکدهٔ ادبیات به عنوان پایگاه جمع‌آوری کمک‌های مردمی استفاده می‌شد. دانشجویان به صورت داوطلب در این طرح شرکت داشتند و حضور شریعتی هم که فرد شناخته شده و معتبری بود، باعث می‌شد بازاریان از هیچ کمکی دریغ نکنند.

 

شریعتی در سخنرانی‌های خود در جمع مردم، با اشاره به مشاهدات خود در مناطق زلزله‌زده، تاثر و احساسات حضار را بر می‌انگیخت و همین امر موجب می‌شد آن‌ها سیل کمک‌های خود را به پایگاه امداد رسانی دانشکدهٔ ادبیات سرازیر کنند.

 

به غیر از نهادهای دولتی و جمعی از روحانیان مشهد که پایگاه امدادرسانی منطقهٔ فردوس را اداره می‌کردند، این تنها تشکیلات امداد رسانی فعال در مناطق زلزله‌زده بود. اردوگاه‌های امدادی در چند روستای اصلی مستقر شده بود و دانشجویان از‌‌ همان جا، مواد و کمک‌های لازم را در روستاهای کوچک توزیع می‌کردند.

 

مواد غذایی، پتو، لباس، کفش و مصالح ساختمانی یا از طریق بازاریان، یا از طریق مردم و یا توسط پایگاه‌های جمع‌آوری کمک‌های نقدی افتتاح شده بود. شریعتی با اینکه حتی در امور منزل خود از درگیر شدن در مسائل مالی و پولی اجتناب می‌کرد، در آن ایام با جان و دل خود را وقف جمع‌آوری هزینه‌های عملیات امدادرسانی کرده بود.

 

شایع شده بود که پایگاه‌های امدادرسانی هزینه‌های زیادی را صرف مسائل حاشیه‌ای می‌کنند؛ اما شریعتی مطمئن بود که شهرت و اعتبار وی هزینه‌های انبوهی را به سوی پایگاه‌های جمع‌آوری کمک‌های مردمی سرازیر خواهد کرد.

 

تراب حق‌شناس که از سوی عده‌ای از بازاریان نیکوکار تهرانی برای برآورد میزان تخریب زلزله در روستا‌ها، به جنوب خراسان رفته بود، به یاد می‌آورد که پس از رسیدن به منطقه، اطلاع یافت که دو پایگاه امدادرسانی، بصورت جداگانه، در حال فعالیت هستند؛ یک پایگاه تحت نظر شریعتی اداره می‌شد و دیگری توسط آیت‌الله میلانی. به حق‌شناس و همراهانش توصیه شده بود با پایگاه امدادرسانی شریعتی همکاری کنند.

 

شریعتی خسته و کوفته دوشادوش سایرین کار می‌کرد و برای روحیه دادن به همکاران خود، شعرهای شاعر محبوب خود، اخوان ثالث را با صدای بلند می‌خواند.

 

در واقع، پایگاه امدادرسانی شریعتی- سهامی نیروی پویا و موثری بود که در امدادرسانی به زلزله‌زدگان نقش تعیین کننده‌ای ایفا کرد. موفقیت این پایگاه به حدی بود که «پیک ایران» رادیوی حزب توده، پس از نکوهش فساد و بی‌کفایتی دولت و هلال احمر ایران در کمک‌رسانی به قربانیان زلزله، از لیاقت و اقدامات دانشجویان دانشکده ادبیات دانشگاه مشهد به نیکی یاد کرده بود.»

* برگرفته شده از کتاب «مسلمانی در جستجوی ناکجاآباد». به قلم علی رهنما. ترجمه کیومرث قرقلو. انتشارات گام نو، چاپ پنجم: ۱۳۸۵

 

 

 

 

 

منبع تاریخ ایرانی

#کاخک_نیوز

  • نویسنده : غلامی
  • منبع خبر : کاخک نیوز